Farixfa
دنیای مطالب طلایی و جالب روز
بیا تو حال وحول
اطلاعات عمومی
تک ستاره ی آسمان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
جالب نیوز
و آدرس
jalebnews.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.چیز
باحالیه نه؟قربون قد
و بالای کیفیت...!!!
ساخت فیلم با موضوع افرادی که از سرطان یا بیماری صعب العلاج دیگری رنج میبرند، چیز جدیدی نیست. این گونه فیلمها که در مورد افرادی در حال مرگ ساخته میشود معمولاً جایزه اسکار میبرند، احترام همه را برمیانگیزند و در نهایت هم میلیونها دلار در گیشه میفروشند. طرح ایده جدید در این زمینه هم البته کاری بسیار مشکلی است. کاری که Jonathan Levine (کارگردان) و Will Reiser موفق به انجام آن شدند و فیلمی ساختند که گویی بر لبه تیغ گام برمیدارد. نه آنقدر بر عناصر طنز تکیه میکند تا شخصیت پردازی را از دست بدهد و نه آنقدر جدی است که تبدیل به فیلمی کلیشه شود.
نام فیلم یعنی 50/50 (پنجاه، پنجاه) بیان کننده شانس زنده ماندن شخصیت اول فیلم، آدام (با بازی Joseph Gordon-Levitt) است که روزی متوجه میشوند مبتلا به نوعی نادر از سرطان مربوط به ستون فقرات است. اطرافیانش هرکدام نسبت به این خبر عکس العملی متفاوت دارند. دوست دخترش، راشل، اول ادعا میکند که در کنارش میماند ولی بعداً با کس دیگری دوست میشود، بهترین دوستش کایل تلاش میکند با بردن وی به مهمانی های مختلف روحیه اش را بالا نگه دارد و مادرش هم تنها سعی میکند احساساتش را پنهان کرده و چیزی به روی خودش نیاورد. آدام که حالا دوران شیمی درمانی را پشت سر میگذارد، با افراد جدیدی آشنا میشود و یکی از آنها دکتر جوانی بنام کاترین است (با بازی Anna Kendrick) که بی تجربی ها و ناشی گریهایش باعث به وجود آمدن علاقه میان او و آدام میگردد.
شکی نیست که ساختار روایی 50/50 تا حد زیادی کلیشه ای است: جوانی مبتلا به سرطان که باید با احساساتش در قبال پدیدهای مختلف زندگی دست و پنجه نرم کند. دوست دخترش بهش خیانت میکند، عاشق پزشکش میشود، با افرادی سن بالایی روبرو میشود که سعی میکنند چشمش را بر روی مسائل مهم زندگی باز کنند و غیره. اما شاخصه ای که باعث تفاوت 50/50 با این کلیشه میشود، شوخی ها و جنبه کمدی آن است. اما نه به گونه ای که پیام و شخصیتهای محوی داستان را تحت شعاع قرار داده و کمرنگ کند. در واقع هم تماشاگر را میخنداند و هم به احساسات تلنگر میزند.
Joseph Gordon-Levitt در نقش آدام، فوق العاده بازی کرده است (حداقل از 90 درصد بازیهای مشابه بهتر) و کارگردان توانسته تغییر وضعیت اش از یک تدوینگر شبکه رادیویی در شهر سیاتل به فردی لاغر که دوره شیمی درمانی را طی میکند، هنرمندانه به تصویر بکشد. علاوه بر استفاده از کلاهی شبیه عرق چین و گریمی که چهره اش را رنگ و رو رفته میکند، بازیگر به طور خود خواسته موهایش را نیز میتراشد. تصمیمی که از یک سو برای یک بازیگر بسیار سخت است و از سویی دیگر بیش از یکبار نیز نمیتوان صحنه آن را فیلمبرداری کرد. Seth Rogen هم به عنوان دوست آدام مسئولیت صحنه های کمدی داستان را به عهده دارد. بازیگری که برخلاف نقشهای نسبتاً خشن قبلی اش، اینبار فردی خوشرو و سرزنده را بازی میکند. Anna Kendrick که اغلب با بازی در Twilight شناخته میشود (ولی در Up in the Air بازی بهتری از خود ارائه میکند) در اینجا نقش دختری معصوم و دوست داشتنی را بازی میکند. شخصیتی که با تصور ما از یک خانم دختر خسته از زندگی که در شروع رابطه ای رمانتیک است همخوانی چندانی ندارد.
Levin قبل از 50/50 فیلمهای نامتعارفی مانند All the Boys Love Mandy Lane و The Wackness را ساخته است. پس تعجبی نیست که این فیلمش هم کمی با کلیشه های رایج تفاوت داشته باشد. فیلم طوری نوشته و کارگردانی شده که حسی اورژینال به مخاطب میدهد. احساسی که شاید آن را تا قبل از دیدن فیلم تجربه نکرده است. کمدی فیلم به هیچ عنوان رو به هجو نمیرود و حتی در صحنه های به ظاهرخنده دار، اغلب مواقع به نوعی تلخ است. در آخر بنظر من، فیلم به تماشاگر میگوید که در مواجهه با مرگ تنها دو راه وجود دارد: به آن بخندی یا اینکه گریه کنی. هرچه قدر هم آنرا بخود نزدیکتر ببینی، انتخاب میان این دو گزینه سخت تر میشود. اگر پیام اصلی داستان همین بوده، فیلم آن را به خوبی به مخاطب منتقل کرده است.
مشاهده تریلر این فیلم(کلیک کنید)
منتقد : جیمز براردینلی
مترجم : بهروز آقاخانیان
تهیه و ترجمه: سایت نقد فارسی
نظرات شما عزیزان: